ریسک چرخه تجاری (Business Cycle Risk)

مفهوم:

والد:

بعد:

فرزند:


لید

مطالعه چرخه‌های تجاری ابزاری بسیار قدرتمندی برای تحلیل ریسک اعتباری سالم به حساب می‌آید که شامل هر دو ریسک بدهکار و ریسک‌های سید اعتباری می‌شود. ریسک چرخه تجاری میزان ریسک مواجهه یک کسب و کار یا سبد اعتباری در فراز و فرودهای مختلف یک چرخه تجاری اعم از صعود، کسادی، حضیض و بهبود را دربرمی‌گیرد. ریسک موجود در سبد اعتباری در بالاترین نقطه چرخه تجاری به اوج می‌رسد. درک چرخه اعتباری که به مفهوم انبساط و انقباض اعتباری در طول چرخه تجاری است مربوط به تحلیل ریسک اعتباری به ویژه مطالعه پورتفوی اعتباری می‌شود. در طی مرحله انقباض چرخه تجاری، مطالبات غیرجاری افزایش یافته و سودها کاهش می‌یابند و زیان‌های عمده در سرمایه ممکن است در بانک‌ها ظاهر شوند. در نهایت، اقتصاد به نقطه حضیض می‌رسد و بعد، به سمت یک مرحله جدید از انبساط تغییر جهت می‌دهد. در نتیجه ریسک زیان‌های آتی به پایین‌ترین نقطه خود می‌رسد، اگرچه بانک‌ها هنوز هم ممکن است به طور نسبی در این مرحله از چرخه باقی بمانند. سرمایه‌گذاران متمایز باعث افزایش تخصیص سرمایه در بانک‌های فهرست شده (عضو بازار سهام) در این مرحله می شود و عایدی قابل توجهی را به دست خواهند آورد.

تعریف به حد

ریسک چرخه تجاری یکی از انواع ریسک‌های کسب‌وکار یا ریسک‌های غیرمالی به‌ شمار می رود که ناظر به میزان خطر تهدید کننده یک کسب و کار یا سبد اعتباری در فراز و فرودهای مختلف یک چرخه تجاری اعم از صعود، کسادی، حضیض و بهبود می‌باشد. ریسک چرخه تجاری معمولاً معیار ملموسی ندارد اما در عوض در قیمت ها یا ارزشگذاری دارایی‌هایی که ریسک‌های چرخه ای بالاتر یا پایین‌تری نسبت به بازار دارند منعکس می‌شود.

وجوه افتراق یا شقوق مختلف

ریسک چرخه تجاری در کنار ریسک عملیاتی، ریسک صنعت، ریسک بیرونی و ریسک داخلی از انواع ریسک‌های کسب‌وکار یا ریسک‌های غیرمالی تلقی می گردد که از لحاظ ساختار، ویژگی‌ها و اهمیت با یکدیگر متفاوت می‌باشند ریسک چرخه تجاری معمولاً معیار ملموسی ندارد اما در عوض در قیمت ها یا ارزشگذاری دارایی‌هایی که ریسک‌های چرخه ای بالاتر یا پایین تری نسبت به بازار دارند منعکس می‌شود. معمولا، سیاست‌گذاران و اقتصاددانان، با نگرش و تجربه به دست آمده از چرخه‌های قبلی کارهای زیادی انجام داده‌اند تا نواقص افول اقتصادی را طی پنج یا شش دهه آینده مهار کند. معمولاً شکستن نرخ‌های بهره، تسهیل مقداری و محرک‌های مالی درکنار یکدیگر هستند و برای کاهش و رویارویی با فشارهای کسادی در اقتصاد بکار گرفته می‌شوند. بنابراین، شناسایی ذی‌نفعان از جمله گام‌هایی است که برای کاهش تأثیر کسادی به عنوان امری مهم در حفظ یا ساخت کیفیت پورتفوی اعتباری در طول دوره کسادی اقتصادی در نظر گرفته می‌شود.

فهرست مطالب

مقدمه[ویرایش | ویرایش مبدأ]

اقتصاد ایستا نیست و دوره‌ها یا مراحل مختلفی از رشد اقتصادی را تجربه می کند و این دوره‌ها یا مراحل در سطحی گسترده با عنوان چرخه تجاری شناخته می‌شوند. حتی اقتصادهای به خوبی مدیریت شده نیز از این پدیده مصون نیستند. در حال حاضر، این موضوع به عنوان بخش جدایی‌ناپذیر یک نظام اقتصادی پویاست و جنبه عمدتاً سرمایه‌داری را در ماهیت خود به همراه دارد. چرخه تجاری را نمی‌توان حذف کرد اما سیاست‌گذاران بانکی با کمک‌های حتمی اقتصاددانان تلاش‌های زیادی کرده‌اند تا نواقص افول اقتصادی را مهار کنند. بالا و پایین‌های داده‌های تاریخی رشد اقتصادی کشورها، چرخه تجاری را نشان می‌دهد. نمودار رشد اقتصادی نشان می دهد که چگونه اقتصاد در مراحل مختلف در حال حرکت بوده است و از جمله آن‌ مراحل می‌توان به کسادی، نشیب، بهبود و اوج اشاره کرد. به عنوان مثال، ذکر این نکته بجاست که شدت چرخه‌های تجاری ایالات متحده بین دهه 1980 میلادی و سال 2000 به طور نسبی به دلیل اتخاذ سیاست‌های بهتر کاهش یافت. افراد متعددی هستند که استدلال می‌کنند کسادی اتفاق نمی‌افتاد یا شدت آن می‌توانست کاهش یابد اگر اگر قانون گلس –سیگال در سال 1999 کنار گذاشته نمی‌شد. این تغییر در سیاست، منجر به این شد که بانک‌ها وارد حوزه‌هایی شوند که در اصل برای بانک‌های سرمایه‌گذاری رزرو شده بود.

نمودار ۱-آمار تاریخی رشد اقتصادی و چرخه های تجاری ایالات متحده

نمودار چرخه تجاری شبیه به رشته کوه است. سختی کار مذاکره و بحث در خصوص چرخه تجاری و رشته کوه تقریباً شبیه به هم هستند اما یک استثناء در این زمینه وجود دارد. در حالی که از نقطه اوج کوه به سمت پایین حرکت صورت می‌گیرد، این کار آسان به نظر می رسد اما در چرخه تجاری این مرحله (کسادی) برای کسب و کارها کاری سخت به حساب می‌آید و توضیحات آن به شرح ذیل می‌باشند:

کسادی[۱]: در این مرحله از چرخه، سرعت فعالیت‌های اقتصادی با افزایش بیکاری کمتر می‌شود، فروش کند‌تر خواهد شد و کاهش سود شرکت‌ها را به همراه خواهد داشت. تورم و نرخ های بهره از قبل باید (به طور معمول و نه همیشه) همپای کاهش هزینه‌کرد کسب و کارها افزایش پیدا کنند و مدیران اجرایی شرکتی و تجار نگران آن خواهند بود که چگونه می توان هزینه‌ها را فشرده‌تر و انقباضی‌تر کرد. این یک دیدگاه گسترده است که اگر رشد اقتصادی در دو فصل منفی باشد آنگاه اقتصاد در کسادی خواهد بود.

به عنوان مثال، در طی اکتبر سال 2008، در شروع مرحله کسادی که با بحران اعتباری آغاز شد، سازندگان خودرو در ایالات متحده و اروپا سیاست کاهش تولید را اعلام کرده و در پیش گرفتند. به طور مشابه، غول‌های الکترونیکی عمده در ژاپن تصمیم به کاهش تولید گرفتند. اوپک نیز تولید نفت خود را کاهش داشته است. در طول کسادی اقتصادی، فعالیت اقتصادی پایین‌تر منتهی به به سود پایین‌تر خواهد شد و معمولاً قابلیت ارائه خدمات از جنس بدهی را به طور خاص درصورتی تحت تأثیر قرار خواهد داد که بنگاه تجاری در سطح بالایی بتواند به صورت اهرمی و افزایشی عمل کند. در چنین چنین فضایی، سرمایه‌گذاری‌ کاهش می‌یابد. ورشکستگی‌ها به گونه‌ای افزایش می‌یابد که بنگاه‌های ضعیف‌تر در رویارویی با کسادی مشکل خواهند داشت. با کاهش تولید یا فعالیت اقتصادی، تقاضا برای منابع کاهش خواهد یافت. به همین ترتیب، منابع بیکار شامل منابع انسانی افزایش خواهد یافت. بنابراین، بیکاری بالاتر در کسادی رایج خواهد شد. تمامی دولت‌های مسئول تلاش می‌کنند تا از مدت‌ها قبل و با استفاده از اقدامات پولی و مالی مناسب، با گرایش‌ها و زمینه‌های حرکت به سمت کسادی اقتصادی مواجه شوند. سیاست‌گذاران و اقتصاددانان، با نگرش و تجربه به دست آمده از چرخه‌های قبلی کارهای زیادی انجام داده‌اند تا نواقص افول اقتصادی را طی پنج یا شش دهه آینده مهار کند. معمولاً شکستن نرخ‌های بهره، تسهیل مقداری و محرک‌های مالی درکنار یکدیگر هستند و برای کاهش و رویارویی با فشارهای کسادی در اقتصاد بکار گرفته می‌شوند. بنابراین، شناسایی ذینفعان از جمله گام‌هایی است که برای کاهش تأثیر کسادی به عنوان امری مهم در حفظ یا ساخت کیفیت پورتفوی اعتباری در طول دوره کسادی اقتصادی در نظر گرفته می‌شود.

حضیض[۲]: به نظر می‌رسد که اوضاع اقتصادی به گونه ای است که آحاد اقتصادی شاهد بالاترین سطح از بیکاری، رکود عمومی، پایین‌ترین سطح تولید در تاریخ اقتصاد، بازار سهام به آخر خط رسیده، ورشکستگی بانک‌ها و سایر مؤسسات مالی و اعتباری به واسطه تسهیلات بد و سنگین و غیره هستند و این‌ها برخی علائمی است که در وضعیت اقتصاد را در بدترین شرایط خود نشان می‌دهد. احساس عمومی آن است که اوضاع از این بدتر نمی‌شود. نشیب برای بیشتر اقتصادهای آمریکایی تحت تأثیر تحولات ارزی ناشی از بحران اقتصادی تا سال 1998 رهگیری می‌شوند. این مرحله دوباره می‌تواند توسط اقدامات مناسب توسط دولت‌ها با همراهی و یا بدون کمک سازمانهای بین‌المللی شامل صندوق بین‌المللی پول کوتاه‌تر می‌شود.

بهبود[۳]: در این وضعیت، به نظر می رسد که اوضاع به سمت بهترشدن شروع به حرکت کند، با اطمینان تجاری بازگردد و حجم و سرعت فعالیت های اقتصادی بالا می رود. قیمت سهام و سطح‌اشتغال در حالی شروع به افزایش می‌کند که سرمایه‌گذاری‌ها و افزایش سود را به دنبال داشته باشد. در نیمه اول توسعه، به نظر می‌رسد که سودها سریعتر از دستمزدها و به دلیل افزایش بهره‌وری، بالا می‌رود. داده‌های دوره‌ای مرتبط با مسائل اقتصادی خبر بسیار خوب همراه با رشد بالاتر ساخت، رشد همه‌جانبه، بیکاری کمتر، سطح کمتری از موجودی انبار‌، سفارش‌های بیشتر برای کارخانه و غیره را شامل می‌شود. در برخی مواقع بهبود می‌تواند کند و آهسته دنبال شود اگرچه می‌تواند سریع هم باشد و این موردی است که شبیه آن را می‌توان در اقتصادهای آسیای شرق دور که تحت تأثیر چرخه تجاری سال 1997 قرار گرفت، پیدا کرد.

اوج[۴]: اقتصاد عملکرد بسیار قوی را با سطح بالای بیکاری به ثبت می رساند. بازارها با سطح قیمت‌های تحت فشار، داغ می‌شوند. شرایط رضایت‌مندی رایج می‌شود. مصرف‌کنندگان اعتبار خود را بیش از حد گسترش دهند و با فرض وجود جریان نقدی آتی ثابت، هزینه سنگینی را متحمل می‌شوند. انتشار مجله‌های کسب و کار با سرتیترهای مثبت بالا می‌رود و بسیاری از طرفدارانی ظاهر می‌شوند و  در این دوره (دوره اوج) استدلال می‌کنند که اوضاع اقتصادی به دلیل تغییرات فن‌آوری متفاوت خواهد شد و رشد بیشتر در بلندمدت را پیش‌بینی خواهد کرد. سرمایه‌گذاری‌های بیش از حد مطمئن  صورت می گیرند و ظرفیت بیش از حد ایجاد می‌شود، و اقتصاد در مرز تصمیمات تجاری مبتنی بر ریسک بالا-بازدهی پایین قرار می‌گیرد. واسطه‌گران مالی غیر متعصب نیز از این مخاطرات حمایت می‌کنند. این وجد و سرور تا زمانی پیش خواهد رفت که یک شوک معین، شروع به ایجاد بحران مالی در مرحله کسادی اقتصادی می کند. ژاپن در اواخر دهه 1980 میلادی، اقتصاد ببرهای آسیای خاور دور در اواسط دهه 1990 میلادی و ایالات متحده در سال 2007 برخی از این مثال‌ها هستند.

تحلیل ریسک اعتباری باید بر دامنه تأثیر چرخه‌های تجاری بر بدهکاران و ارزیابی آن‌ها و استفاده از قدرت‌شان برای غلبه بر آثار منفی چرخه‌ها تاکید کند.

منافع مطالعه ریسک تجاری برای بانک‌ها[ویرایش | ویرایش مبدأ]

مطالعه چرخه‌های تجاری ابزاری بسیار قدرتمندی برای تحلیل ریسک اعتباری سالم به حساب می‌آید- که شامل هر دو ریسک بدهکار و ریسک های پورتفو می‌شود. ریسک موجود در پورتفوی اعتباری در بالاترین نقطه چرخه تجاری به اوج می‌رسد. درک چرخه اعتباری که به مفهوم انبساط و انقباض اعتباری در طول چرخه تجاری است مربوط به تحلیل ریسک اعتباری به ویژه مطالعه پورتفوی اعتباری می‌شود. در طی مرحله انقباض چرخه تجاری، مطالبات غیرجاری افزایش یافته و سودها کاهش می‌یابند و زیان‌های عمده در سرمایه ممکن است در بانک‌ها ظاهر شوند. در نهایت، اقتصاد به یک نشیب می‌رسد و بعد، به سمت یک مرحله جدید از انبساط تغییر جهت می‌دهد. در نتیجه ریسک زیان‌های آتی به پایین‌ترین نقطه خود می‌رسد، اگرچه بانک‌ها هنوز هم ممکن است به طور نسبی در این مرحله از چرخه باقی بمانند. سرمایه‌گذاران متمایز باعث افزایش تخصیص سرمایه در بانک‌های فهرست شده (عضو بازار سهام) در این مرحله می شود و عایدی قابل توجهی را به دست خواهند آورد.

در طی مرحله بهبود، سرمایه‌گذاری‌های اضافی، بسیاری از متغیرهای اقتصادی نظیر اشتغال مازاد، تقاضا برای تأمین مالی، خلق دارایی‌های جدید و غیره را تحریک می‌کنند. از طرف دیگر، در یک موقعیت کسادی اقتصادی، اطمینان به کسب و کار از بین می‌رود و به عملکرد ضعیف اکثر نهادهای کسب و کار منجر شده و ریسک اعتباری را به شکل نامساعدی متأثر می‌سازد.

در حالی که کسب و کارها در وضعیت رشد اقتصادی خوب کار می‌کنند (که تاحدود زیادی به مرحله بهبود و رونق چرخه تجاری می‌تواند مربوط شود)، افول اقتصادی (کسادی) باعث ایجاد ورشکستگی و زیان های اعتباری می‌شود. اکثر بنگاه‌های تجاری تمایل به عملکرد ضعیف در کسادی دارند به جز تعدادی اندک که دارای ابزارهای مالی لازم برای استفاده از مزیت پایین‌بودن دارایی یا کسب و کارهای غیر چرخه‌ای نظیر داروخانه‌ها یا صنعت غذایی یا بنگاه‌های تجاری برخوردارند که از منفعت مخارج مالی توسط دولت بهره‌مند می‌شوند. در چنین موقعیتی، وکلای شاخه ورشکستگی و مشاوران تجدید ساختار مالی نیز شاید کار خود را خوب انجام دهند.

توجه دقیق به چرخه‌های تجاری به حفظ دارایی‌های اعتباری با کیفیت کمک می‌کند. در حالی که دارایی‌های اعتباری در صنایع چرخه‌ای و در مرحله بهبود خوب عمل می‌کنند و برای شناسایی قرض‌گیرندگان جهت نمایش ضعف در بخش‌های چرخه‌ای از همان ابتدای کسادی و خروج از چنین دارایی‌های اعتباری پرشتاب عمل خواهد کرد. و یا در غیر این صورت توسعه اعتباری ممکن است با شکست مواجه شود.

ریسک اعتباری در چرخه تجاری[ویرایش | ویرایش مبدأ]

در حقیقت، هر دو ریسک اعتباری یعنی ریسک اعتباری بدهکار و ریسک اعتباری پورتفوی (سبد اعتباری)، در بالاترین نقطه از چرخه تجاری قرار می‌گیرند اگر چه معمولاً آن را نمی‌توان به وضوح درک کرد. این وضعیت هنوز هم برای مدیران اجرایی و مقامات ارشد بانک‌ها و مؤسسات مالی جهت اصرار بر استراتژی‌های رشد با این باور که دوران خوب ادامه خواهد یافت، غیرعادی به نظر نمی‌رسد. افزایش مطالبات غیرجاری در نتیجه و بدهی‌های بد به واسطه وخامت اوضاع مالی قرض‌گیرندگان ناشی از کاهش فروش و سودآوری رخ خواهد داد و در طی مرحله کسادی اقتصادی آشکار خواهند شد.

بسیاری از افرادی که از این موضوع حمایت می‌کنند معتقدند که تعهد ریسک اعتباری بیشتر در جهت پایان مرحله کسادی ایده بدی نیست. منطق پشت این نظریه آن است که اقتصاد، بیشتر از این سقوط نخواهد کرد و این بدان معناست که ریسک تنزل اقتصاد محدود خواهد بود. در حالی که نکات مثبت و شایسته‌ای در این دیدگاه وجود دارد، اما این گونه نیست که این موضوع همواره صحیح باشد. این امر بستگی به بخش‌های کسب و کار و مشتری دارد. علاوه براین، برخی از کسادی‌ها به اقدام پولی توسط دولت واکنش نشان می‌دهند به این معنا که کاهش در نرخ‌های بهره و خلق عرضه پول بیشتر می‌تواند عدم توازن‌های ایجاد شده توسط کسادی را برطرف کند. اما، همان‌گونه که تجربه دهه 1990 میلادی در ژاپن نشان می‌دهد، نرخ‌های بهره پایین همواره باعث ایجاد شتاب در رشد اقتصادی نمی‌شود.

جستارهای وابسته

  • ریسک غیر مالی
  • ریسک عملیاتی
  • ریسک صنعت
  • ریسک بیرونی
  • ریسک داخلی

پانویس/ پاورقی

  1. Recession
  2. Trough
  3. Recovery
  4. Peak

منابع

  • Ciby_Joseph, Advanced_Credit_Risk_Analysis( BookZZ.org)

پیوند به بیرون

الگوهای ناوبری

رده